دو ماه گذشت
بزرگتر و هوشیار تر شدی . آخر اردیبهشت , وقتی با هم بازی می کردیم و من زیر گردنت را بوس می کردم برای اولین بار با صدای بلند خندیدی . این ماه تولد سامیار بود . اولین تولد همراه آرزوی تولد چند سال اخیرش .
نتوانستم برایش تولد بگیرم . چون تو هنوز خیلی کوچکی و از سر و صدا می ترسی . پس بیا از همین جا ، از طرف هردومون تولد برادرت را تبریک بگوییم
مهربان ترین برادر و دلسوز ترین پسر دنیا
تولدت مبارک
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی