مانیارمانیار، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

ستاره های آسمان زندگی من ( مانیار )

رد پای نی نی

1391/5/29 3:02
نویسنده : مامان پسرها
113 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی دو تا خط قرمز روی بی بی چک را دیدم ، قلبم هزار تا زد . اولین نشانه از تو اما آنقدر کمرنگ که می ترسیدم فقط یک خیال شیرین باشی . آزمایش دادم و بعد از چند بار تکرار گفتند که از بهشت بار سفر به زمین را بستی . اشک شوق امن نمی داد تا سجده ی شکر به جا بیاورم . به بابایی خبر دادم . او هم خوش حال شد . نوبت رسید به سامیار که سالها آرزوی شمع تولدش یک برادر یا خواهر بود . یک بار مدرسه خواست تا آرزویش را نقاشی بکشد . او یک اتاق کشید با یک قاب عکس روی دیوارش . گفت : این اتاق من است . این هم عکس من و برادرم است . آن روز از ته قلبم از خدا خواستم که بیایی . و حالا.....

شب که بابایی اومد , از سامیار خواستیم سورپرایز ما را حدس بزند . به فکرش هم نرسید . گفتم : خدا به تو یک خواهر یا برادر داده . شوکه شد . دستش را روی صورت رنگ پریده اش گذاشته بود  و سعی می کرد اشک چشمانش را پنهان کند . اما نشد . هر سه گریه کردیم . بعد به مامان فریماه و خاله صنم و عمه مهین و نازنین جون خبر دادم . همه اول شوکه , بعد خوش حال و بعد نگران شدند . چون بارداری برای من خطر دارد . اما توکلم به خداست . تو هم برای مامان دعا کن .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)